اندر مصائب یک خط زیبا و ...
:: یادداشتگونهای بر مطلب پیام یزدانجو با عنوان زبان فارسی و خط لاتینی ::
از زمان مشروطه تا کنون، چندین بار زمزمهی تغییر خط فارسی سر داده شدهاست و هر بار هم با مخالفتهای سرسختانه روبهرو شدهاست. اکنون، به نظر میرسد که شرایط عصر دیجیتال، خط فارسی را به چالشی دوباره کشیدهاست. این که ما بتوانیم نامههای الکترونیکی و پیامهای کوتاه (SMS) را به راحتی با خط لاتین بنویسیم و بخوانیم، خوب است؛ اما جایگزینی خط فارسی با خط لاتین، به عقل ناقصِ این حقیر، چندان شدنی به نظر نمیآید. به جز مشکلاتی که جناب یزدانجو در نوشتهی خود به آن اشاره کردهاند (... هیچ دو نامهی دو فارسیزبان که به خط لاتین نوشته شده باشد از این نظر شباهتی به هم ندارند و حتا هیچ دو سطری از یک گپ اینترنتی دو ایرانی هم از قواعد مشترک و یکسانی پیروی نمیکنند؟ – «ق» را یکی با gh مینویسد و یکی با q، یکی «خ» را با kh نشان میدهد و آن یکی که اندکی مطلعتر مینماید با x، یکی بهجای «آ» از aa استفاده میکند و یکی همچنان از a، یکی حرف اضافهی «ئه» را به کلمهی قبلاش میچسباند و یکی جدا مینویسد، و ...)؛ مشکلات دیگری نیز برای این طرح وجود دارد که در اینجا به سه مورد اشاره میکنم:
1 ـ کلماتی که «همزه» یا «ع» در وسط دارند؛
کلماتی مثل «اعتماد»، «ائتلاف»، «معمول»، «مأمور» و ... را با خط لاتین چگونه باید نوشت؟ (دقت کنید؛ میگویم «خط لاتین»؛ نه نشانههای فونتیک(Phonetic). بله، میدانم که به کمک نشانههای فونتیک میتوان این کلمات را به صورت «e'temād» و ... نوشت؛ اما در حالی که بیشتر مردم ما حتی در مراجعه به فرهنگ لغت، با نشانههای فونتیک مشکل دارند، چگونه میتوان این نشانهها را عمومی و فراگیر کرد؟)
2 ـ واژههای همآوا که همنویسه نیستند و معانی متفاوت نیز دارند؛
با خط لاتین، تفاوت معناییِ جفتواژههای زیر را چگونه میتوانیم نشان دهیم:
اساس (بنیاد و پایه) ـ اثاث (لوازم خانه و وسایل)
اَمَل (آرزو) ـ عمل (کار)
تهدید (ترساندن) ـ تحدید (محدود کردن)
ثواب (پاداش اخروی) ـ صواب (درست و صحیح)
جذر (ریشهی دوم عدد) ـ جزر (پایین رفتن آب دریا)
حایل (واسط) ـ هایل (ترسناک)
حیات (زندگی) ـ حیات (محوطهی خانه)
عمارت (آباد کردن یا ساختمان) ـ اِمارت (فرمانروایی)
قدر (ارزش) ـ غدر (حیله و فریب)
مستور (پوشیده) ـ مسطور (نوشته شده)
منسوب (نسبت داده شده) ـ منصوب (گماشته شده)
متبوع (مورد تبعیت) ـ مطبوع (خوشایند و دلپذیر)
و ...
گمان نمیکنم برای نشان دادن تفاوت معنایی این قبیل واژهها راهی وجود داشته باشد (مگر این که همهی این گونه کلمات دخیل عربی را از زبان فارسی اخراج کنیم که آن هم به اندازهی نوشتن به خط میخی، غیرمنطقی است).
3 ـ کلماتی که در آنها دو صامت /s/ و /h/ بیدرنگ پشت سر هم قرار میگیرند؛
چگونه میتوان نشان داد که sh همان «ش» است و یا دو صامت جداگانهی /s/ و /h/؟ برای نمونه به این موارد نگاه کنید:
تاسها : tasha
مسهل : moshel
تسهیلات : tashilat
مسحور : mashur
اسحاق : eshagh (eshaq)
اصحاب : ashab
البته روشن است که در این مورد نیز اگر نشانههای فونتیک را به کار ببریم، چنین مشکلی نخواهیم داشت؛ اما مشکل به کارگیری نشانههای فونتیک را در بخش 1 توضیح دادم.